مذهبی

این مسجد از جمله اماکنی بود که سخنرانی‌های تند و انقلابی در آن صورت می‌گرفت. آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی در خاطرات خود بیان می‌کنند:

یک مجلس روضه‌ای در مسجد امام حسن عسکری (ع) بر پا می‌شد که توسط بازاری‌ها و دست‌اندرکاران انقلابی برگزار می‌شد. این مجلس از ابتدای دهۀ فاطمیه اول برپا بود و هر دهه یک نفر از گویندگان انقلابی منبر می‌رفت. مسجد امام پر می‌شد. حضرت امام هم ظاهراً برای هر منبری یک بار به مجلس روضه می‌آمدند. از جمله افرادی که منبر خیلی تند و خوبی داشت، حاج آقا انصاری شیرازی بود که یک شب ایشان در رابطه با مسائل انقلاب و نهضت صحبت می‌کرد که حضرت امام هم حاضر شدند. همان ایام کاپیتولاسیون بود، دو سه روز قبل یا بعد از سخنرانی امام بر علیه کاپیتولاسیون بود که امام برای شرکت در جلسۀ روضه مجدداً به مسجد امام حسن عسکری(ع) آمدند، هنگام بیرون آمدن ایشان، به قدری ازدحام شد که امام را به سختی از مجلس خارج کردند و شعارهای تند و کوبنده زیادی داده شد.

خانم مرضیه حدیده‌چی (دباغ) اولین ملاقات خود با حضرت امام را در این مسجد می‌داند و خاطره این ملاقات را چنین بیان می‌کند:

بالاخره رژیم با فشار افکار عمومی مجبور شد حضرت امام را آزاد نمایند. مردم گروه گروه، حتی از شهرستان‌ها به دیدن ایشان می‌رفتند. من هم اشتیاق زیادی داشتم تا به دیدار مرادم بروم. از حاج آقا دباغ (همسرم) خواهش کردم که مرا به قم و دیدار امام ببرد.

با اصرار من، به دو ساعت حضور در قم رضایت دادند و به سوی قم حرکت کردیم. آن روزها حضرت امام صبح‌ها و عصرها چند ساعتی ملاقات عمومی داشتند. متأسفانه ما زمانی وارد قم شدیم که گفتند ملاقات عمومی صبح تمام شده، با شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم، از طرفی وقت اینکه تا بعداز ظهر منتظر باشیم نداشتیم. رفتیم به زیارت حرم مطهر و بعدش به تهران بازگردیم. برای بازگشت به تهران، به خیابان پشت مسجد امام حسن عسگری(ع) رفتیم. راننده مینی‌بوسی داد می‌زد: تهران! تهران! چهار یا پنج نفر نشسته و منتظر بودند تا ماشین پر شده و حرکت کنند، ما هم نشستیم. از شیشه خیره به بیرون می‌نگریستم. حدوداً ساعت دو بعداز ظهر راننده آمد و گفت: «آقای خمینی برای مجلس ختم شهدا به مسجد امام آمدند، هرکس می‌خواهد ایشان را ببییند، عجله کند، ما صبر می‌کنیم.» با شنیدن این حرف گویی دنیا را به من دادند، سراسیمه به سوی مسجد شتافتم. جمعیت زیادی بود و جلو نتوانستم بروم و همان دم در ایستادم. امام را در صدر مسجد دیدم! حاج آقا مصطفی در مجاورت آقا نشسته بود. از همان دور به آقا سلام کردم. این نخستین ملاقات من با آقا بود.
(برای‌معرفی‌این‌مسجد‌پر‌فضیلت
این‌مطلب‌ادامه‌خواهد‌داشت)
#مذهبی
#مسجد
#امام
دیدگاه ها (۰)

سیاسی

مسجد امام حسن عسکری# در قم منشا چه آثار و برکاتی در طول تاری...

سیاست

درآرزوی کربلا

احادیث ترسناک آخرالزمانی :😭😳😔بسم تعالی✳️ در آخرالزمان، ثروتم...

اندک اندک....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط