تورا از دور می بینم، دلم از دور می سوزد
به نزدیکم که می آیی،دلم بدجور می سوزد

سخن دارم ولی افسوس و صد افسوس وقتش نیست
کویری تشنه ام، در من گیاه ِ شور می سوزد

بیا باران بیاور ، تشنه‌ی رگبار بارانم
عطشناک است این صحرا ببین مجبور می سوزد

شده این دل گرفتار ِ مرام سهل و سنگینت
نمی دانی چگونه این دل ِ مهجور می سوزد

بیایی باز، مسرور و خوش و خوشحال می مانم
نیایی از نبودت این دل ِ مسرور می سوزد

خدا را زآن همه زیبایی و احساس باور کن
از آن آهنگ و آن کردار، چشم کور می سوزد

تلاطم می شود دریا،هویدا می شود اَسرار
فراز ِ دار هم حتی، دل منصور می سوزد

بیا با من بمان،حتماّ همان هستم که می خواهی
منم آن دانه کز فرط ِ فراق ِ نور می سوزد

ندارم طاقت دوری،شنو اقرار  را
بمیرم گر ز دوریّ اَت، تنم در گور می سوزد

کمی گر یاد ما باشی برای عشقمان کافیست
چراغ یاد تو ای جان ، شب دیجور می سوزد
#کپی_ممنوع #عاشقانه #شخصی
#خاص #دلنوشته_های_من
#دلتنگی #جدایی #اشعار_ناب
#عشقولانه #عشق_جان
#ویسگون #دلنویس #ترانه
#setayeshghalbesorbi
دیدگاه ها (۰)

من به خودم، یک بغل زندگی بدهکارم! کرور کرور شادی به قلبم و م...

تو پنهان ڪن خودت رادرمیان نقطه ها امابدان من دوستت دارم...سه...

عشق...یعنی این همینقدر ساده همینقدر زیبا و همینقدر خالص و نا...

بس که بی‌رنگم،چو آب از هر چه بینم رنگ می‌گیرمبی‌صدایم، همچو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط