من برای تو چتر بیش نبودم

من برای تو چترے بیش نبودم

باران ڪه تمام شد فراموشم ڪردے

توتنها هم قدم باران مےخواستی

اَما من خود باران شُــ💔ـدم بعد از آن...
دیدگاه ها (۲)

دلنـوشـتهاودریغ می کرد ...تمام کلمات عاشقانه ای که بلد بود ر...

بنظرم آدم، بی‌دلیل به کسی فکر نمی‌کنه،بی‌دلیل کسی رو دوست ند...

تو بر نمی گردی و این غمگین ترین شعر جهان استکه ترجمه نمی شود...

سراپا اشکم ....يک دسته اشک ...يک دسته اشک که دلش ميخواهدبه ج...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

آخرش یڪ نفر از راه می رسدڪه بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاستجبر...

این پایان برای ما خیلی غم انگیز بود و شاید فقط واسه من....ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط