من عاشق چشمانت شدم نه عقلی بود و نه دلی

من عاشق چشمانت شدم نه عقلی بود و نه دلی
چیری نمیدانم ازاین دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود. وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمام تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
دیدگاه ها (۰)

شده دردی به دلت ریشه کند آب شوی ؟همه شب با غم دلتنگی خود خوا...

صد بار گفتم میروم یک بار نشیدم بمان یک بار گفتی میروم صد قف...

خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن

دیگر. برایت شعر خواندن اشتباه است مهر تو بر دل نشاندن اشتباه...

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بودآن دَم که چشمانت ...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط