🌹داستان آموزنده🌹.
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم!
از بس برای من و دیگران این مطلب را تکرار کردی تمام محل فهمیدند که زنی هستی که حتی شیشه‌های خانه خودت را هم تمیز نمی‌کنی!
🌹
#دخالت
#ایرادگیر
#فضولی
#اخلاق
#ثقلین
#بخشیدن
#تلنگر
#عشق
#محبت
#داستان_کوتاه
#خدا
#داستان_آموزنده
#ثقلین
#حديث
#عكس_حديث
#احاديث
#شيعه
#خودسازی
#داستان_پندآموز
#امام_شناسی
#داستان_پند_آموز
#توبه
#حکایت
#منتظران_مهدی
#منتظران_ظهور
#ياران_مهدی
#اسرار
#گذشت
#ظهور_نزديك_است
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج 🌹
دیدگاه ها (۲)

پيامبر صلي الله عليه و آله :ثَلاثٌ لَيْسَ لاَِحَدِ مِنَ النّ...

مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:كَثَرةُ المالِ تُفسِدُ القُلو...

يامبر صلي الله عليه و آله :اِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ...

نظرتونو راجب حدیث کامنت کنید 🙏🙏🙏🙏مولی امیرالمؤمنین علیه‌السل...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

[ بازی مرگ ]پارت 97سینی صبحانه را گذاشت رو عسلی، نگاهی به جو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط