در من شاعری سالخورده

در من شاعری سالخورده
هر شب عاشقانه هایش را
لا به لای عکس هایت
دود میکند
گاهی یادش می‌رود که نیستی
دستانت را میگیرد
هم قدم با نگاهت
زیر نور ماه تا خود صبح
از تو می نویسد
خستگی چشمانت را که ببیند
پلک هایت را می‌بوسد
عاشقانه های فروغ و شاملو را
برایت زمزمه می کند
تا خوابت ببرد....


#قلب_قرارم❤️🥲

#یاس_خوبیها
دیدگاه ها (۸)

یه شو بی نصف شو بی نیمه د شوگار.با #لطفِ شما #هیچ شبی #خواب ...

ڪـسیچه می داند شاید یلدا ،وقت اضافه‌ےِ روزڪَـار استبراے ڪَـف...

من تو را دوست دارم ،،،من ، تو را از خیلی قبلها دوست داشتم,,ق...

پاییز ثانیه ثانیه می گذردیادت نرود این جا کسی هستکـه بـه اند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط