منم و تلخی دلدار ولی میخندم

منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندم
منم و سینه ی بیمار، ولی میخندم

منم و حسرتِ یلدا و غزلخوانیِ عشق
شعرِ من وردِ لبِ یار...ولی میخندم

منم و حسرتِ سرخیِ انارِ لبِ او
حسرتِ بوسه و دیدار، ولی میخندم

«نفسم بندِ نفسهای کسی هست که نیست»
همه دنیا شده دیوار، ولی میخندم...

منم آن شاعرِ دلخون که فقط وقفِ تو شد
و ندید از تو جز آزار...ولی میخندم

هر چه فریاد زدم از غم و تنهایی و درد
گوشِ تو نیست بدهکار ، ولی میخندم

کَسِ من روی تو و کارِ من آغوشِ تو بود
شده ام بی کس و بی کار، ولی میخندم

شدم از عشقِ تو دیوانه و رسوای زمان
آه! ، انگار نه انگار... ولی میخندم

این جنون نیست که با دست تو ای هستیِ من
پا نهادم به سرِ دار، ولی میخندم...🦋🦋


ناگهان چه زود دیر میشود
خوبه که تجربشو داری داداش علی و علی عزیزمون چطور پرکشیدن،روحشون شاد😭
یهودیدی روزگار بازم یتیممون کرد😭😭

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

تنهاییشهر کوچکیستکه هرکسبرای دوست داشتنِیک نفر در آنتبعید اس...

خوش نشستی در دلم، از هر ترانه بیشترمن تو را از هر کسی در این...

یک فنجان قهوه☕️ڪنار تــووو👫یک لبخند ریز گوشہ ی لبت😊همینها ڪا...

از بیم و امید عشق رنجورمآرامش جاودانه می خواهم،،،🦋🦋شبت درپنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط