دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد
تا نباید که بشوراند خواب سحرت...🦋🦋


دوستتدارم محبوبه جانودلم🙏🫂🧿🌐

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

"صبر کن بر جور یار، ای دل غمدیدهکاندر این راه، جفاهاست که را...

تو را حکایت ما مختصر به گوش آیدکه حال تشنه نمی‌دانی ای گل سی...

من بی‌ مایه که باشم که خریدار تو باشمحیف باشد که تو یار من و...

‍ از حال من پرسیده ای، خوبم خیالی نیستخوبم عزیزم غیر دلتنگی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط