سلامآینهآفتابزادهمن

#سلام_آینهٔ_آفتاب‌_زادهٔ_من
صبیحِ جبهه فروزِ جبین گشادهِٔ من!

اتاق را همه خورشید می‌کنی هر صبح
سلام آینهٔ روی رف نهادهٔ من

همه کدورتِ پیچیده در تو، نقش من است
مگر نه آینه‌ای تو؟ زلالِ سادهٔ من

به برگ‌های گل از تو غبار روبم، اگر
خزان امان دهدم هست این ارادهٔ من

فرشته عشق نداند، که گفت؟ اینک تو:
فرشتهٔ همه هستی به عشق دادهٔ من

ترا چه کار که سرو ایستاده می‌میرد؟
همیشه سبز بمان، سروِ ایستادهٔ من

به تو رسیدن و ماندن خوش است خانهٔ اَمن
نهایت سفر! ای انتهای جادهٔ من...
دیدگاه ها (۰)

#چون_شیب_تند_دره_ای_که_می_غلتد_در_اعماق_سکوت زیبایی‌ات هول...

#دیگر_گلی_روی_حریر_دامنم_نیستآویز فیروزه به دور گردنم نیستگم...

#هنوز_صبر_من_به_قامت_بلند_آرزوست..

#یک_شعر_بخوان_شعر_سپهری_و_پری_راترویج بده لهجه ی زیبای دری ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط