من از قبیله ی غم از تبار بارانم
من از قبیله ی غم ، از تبار بارانم
اسیر جور خزان ، زاده ی بهارانم
خدای عاشق زیبا چگونه بنویسم
تو را ، شکوه تو را ، با دو دست لرزانم
تو هم قبیله ی من ، ساکن دیار جنون
تو هم شبیه منی ، عاشقی و می دانم
نگاه گرم تو چون کفر محض باریده
که آب شد همه ی قله های ایمانم
نگاه می کنی و دل ترانه می سازد
به خنده ی توام آباد ، گرچه ویرانم
دلم به دست تو افتاده از ازل با عشق
بساز ماه قشنگم ، سپس بسوزانم
تو رفته ای که شوم بیقرار و سرگردان
شبیه موی سیاه توام ، پریشانم
به یاوه های پزشکان ندارم امیدی
مگر که عطر تو گردد دلیل درمانم
شبیه شمع ، ز سر تا به پای می سوزم
تو آتشم زده ای اینچنین فروزانم...🦋🦋
هر واخ چفلرووی الدون گوتولدون بیر منی ده یاد اِله😔
اسیر جور خزان ، زاده ی بهارانم
خدای عاشق زیبا چگونه بنویسم
تو را ، شکوه تو را ، با دو دست لرزانم
تو هم قبیله ی من ، ساکن دیار جنون
تو هم شبیه منی ، عاشقی و می دانم
نگاه گرم تو چون کفر محض باریده
که آب شد همه ی قله های ایمانم
نگاه می کنی و دل ترانه می سازد
به خنده ی توام آباد ، گرچه ویرانم
دلم به دست تو افتاده از ازل با عشق
بساز ماه قشنگم ، سپس بسوزانم
تو رفته ای که شوم بیقرار و سرگردان
شبیه موی سیاه توام ، پریشانم
به یاوه های پزشکان ندارم امیدی
مگر که عطر تو گردد دلیل درمانم
شبیه شمع ، ز سر تا به پای می سوزم
تو آتشم زده ای اینچنین فروزانم...🦋🦋
هر واخ چفلرووی الدون گوتولدون بیر منی ده یاد اِله😔
- ۲.۵k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط