_باز باران تک و تنها
مینشیند بر لب بام
خیره میگردد به ایوان
چشم ها خیس است و گریان
عاشق مجنونی تنها
خسته از اجبار دنیا
بی گدار از بهر دنیا
لنگ لنگان، دست بر جان
رها میکند عشق را
به زمین میخورد و میشکند
سخت ولی خود هم میشکند
+نشکن باران، نشکن....یه روز همه چی درست میشه
_دیگه دیره، خیلی دیره
#باران #گیتار #غمگین #مکالمه #دلنوشته #درد #قلب #رمان #پارت
دیدگاه ها (۰)

باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه...خانه ام کو؟ خانه ات ...

همه بت هایم را می شکنمتا فرش کنم بر راهی که تو بگذریبرای شنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط