همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت

همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت
همین‌که حرف دلم شد فقط بهانه گرفت

چه حکمتی‌ست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟

هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم
چه شد که شعله‌ عشقش چنین زبانه گرفت؟

هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند
نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت

به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ، عاشقانه گرفت
دیدگاه ها (۳)

تنهایی بهترین حالت ممکنه ، وقتی خسته میشی از آدم هایی که وصل...

ما به دنیا می آییم بدون اینکه چیزی با خودمان بیاوریمما خواهی...

رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ستبعدِ رفتن نام نیکت بر ز...

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتنیا ز جانان یا ز جان بایس...

"پارت سوم""یادگاری از تاریکی"از اینکه هویت اصلی مرا بفهمند ه...

p³³قسمت ۳۳ : آخرین جنگویو ا/تآسمونِ بروکلین سرخ شده بود.شهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط