چند شاتی

بد گرل
part 2
آروم آه کشیدم و انگشتامو تو موهاش حرکت دادم
سرعت میک زدن و دندون زدن به نیپلمو بیشتر کرد
قفسه سینمو دادم جلو و یکم جابه‌جا شدم
کامل روم خیمه زد و همزمان با خوردن سینه‌هام، دوباره بدنشو کشید لای پام
این بار ناله بلندتری کردم و علیرغم میل باطنیم، حرفی که میخواست بشنوه رو زدم
+ شروع کن جونگکوک، لطفا
دست از خوردن نیپلام برداشت و با لبخند پیروزمندانه‌ای که به لباش بود، نیپلامو بین انگشتاش گرفت و لباشو گذاشت رو لبام
صدای بوسه خیسمون کل فضارو برداشته بود
بعد از چند دقیقه لباشو از رو لبام برداشت و با دست راستش گردنمو گرفت
فشار خفیفی بهش آورد و اخم کرد
جونگکوک: چرا بدون من انجامش دادی؟
لبمو تر کردم و دوباره همون توضیح تکراری رو بهش دادم
+ چون نبودی، دلتنگ بودم
دستشو برد لای پام و از شدت خیس بودن بدنم، لبشو گاز گرفت
جونگکوک: من فقط 3 روز نبودم
بخاطر حرکت انگشتاش، همزمان با لذتی که توش غرق بودم، سرمو تو بالشت فرو کردم
+ میدونم، اما دلم برات تنگ شد
یه لحظه حس کردم درکم کرد
چون این بار بدون اذیت کردنم، باکسرشو از پاش در آورد و روم خیمه زد
پاهامو دور کمرش حلقه کردم و دستامو دور گردنش
ادامه دارد...
۴۰ لایک
۳۰ کامنت
میدونم طول میکشه تا شرط ها برسه اما دسته خودتونه