زندگی یک چمدان است که میآوریاش
زندگی یک چمدان است که میآوریاش
بار و بندیل سبک میکنی و میبریاش
خودکشی مرگ قشنگی که با آن دل بستم
دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پر از پنجره های خطرم
به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم
گاه و بیگاه شقیقهست و تفنگی که منم
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غمانگیز ترین حالت غمگین شدن است
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
با غمانگیز ترین حالت تهران چه کنم
بی تو پتیاره پاییز مرا میشکند
این شب وسوسه انگیز مرا میشکند
میپرم دلهره کافیست ، خدایا تو ببخش
خودکشی دست خودم نیست خدایا
تو ببخش..
بار و بندیل سبک میکنی و میبریاش
خودکشی مرگ قشنگی که با آن دل بستم
دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پر از پنجره های خطرم
به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم
گاه و بیگاه شقیقهست و تفنگی که منم
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غمانگیز ترین حالت غمگین شدن است
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
با غمانگیز ترین حالت تهران چه کنم
بی تو پتیاره پاییز مرا میشکند
این شب وسوسه انگیز مرا میشکند
میپرم دلهره کافیست ، خدایا تو ببخش
خودکشی دست خودم نیست خدایا
تو ببخش..
- ۴.۰k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط