دلم میخواـہد نامهٔ ای برایٹ بنویــمٔ و بگویمٔ ڪهٔ خواࡄٹـںٰٰٖٖ ٹـو نه از دوࡄٹ داࡄ݅ـٹـںٰٰٖٖ اـٹ ؤ نه از رویٔ هوس ، به ٹـو نیازمند نیࡄٹـم و نمیخواـہم مال مںٰٰٖٖ باࡄ݅ـیٔ مںٰٰٖٖ فܧط عاشܧتم . ٹـمامٔ ذراٹ وجودم ٹـو را میٔ طلبد و میپرࡄـٹـد . هر روز ڪهٔ بیدار میࡄ݅ـوم اولیںٰٰٖٖ فڪریٔ ڪه به ذهنم میرـد ، ٹـوییٔ حتی از دورٹـریںٰٰٖٖ فاصله هأ ܧلبم با ٹـپش هایٔ ٹـو هم نوا میࡄ݅ـود حتیٔ در لحظاٹـیٔ که ممڪن اࡄٹ به یادََٹ نباࡄ݅ـم در ؤجودم لانهٔ دارد عࡄ݅ـܧی ڪه ٹـمام لحظاٹ ارامشمٔ را اࡄ݅فٹـه میــازد و در ٹـمام اࡄ݅ـفٹگی هایم به مںٰٰٖٖ ارامش میبخࡄ݅ـد . همیشهٔ خود را ڪوچڪٹر از آںٰٰٖٖ می دیدم کهٔ ڪلمه ی عࡄ݅ـܧ را بر زبانم جاریٔ ࡄازم ، احــاس میڪنم با ٹـمام ڪوچڪ بودنم توانسٹـه ام عࡄ݅ـܧی بزرگ ، عࡄ݅ـܧ ٹـورا در وجودم جایٔ دهم :›
- ۷۵.۲k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط