این غرور لعنتی

این غرور لعنتی
همیشه چوب لای چرخ زندگی‌هایمان انداخت...
گوش ندادیم به حرف کسی که دلسوزمان بود،
انجام ندادیم کاری را که می‌دانستیم باید،
پیام ندادیم به کسی که دل‌تنگمان بود،
نگاه نکردیم به کسی که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کردیم،
نرفتیم، نخواستیم، نپرسیدیم،
چرا؟
چون مثلا غرورمان خدشه‌دار می‌شد،
می‌رفت زیر سوال،
لگدمال می‌شد!
ولی اصل ماجرا چه بود؟
یک لج‌بازی کودکانه‌ی مضحک که خیلی چیزها را از ما گرفت!
دیدگاه ها (۰)

تنــــــهایی سختـــــــہ ولی وقتـــــی ڪسی حرفتــــ را نفهمـ...

از آدمی که باهاش دلی رفتار کردی و دیدی باهاتبا سیاست رفتار ک...

نازنینم بی تو یارای سفر نیست مراگذر از هر که کنم از تو گذر ن...

چہ ساده قلبماڹ رادو دستي‌چسبیده ایمڪہ مبادا ڪسی آڹ رابدزدد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط