از چشمهایت می شود فهمید حالت را
دزدیده اند انگار از تو هر دو بالت را

آهسته پرسیدم که دردت چیست تو گفتی
عاشق شدی، از دست دادی جان و مالت را؟

آیا شده در ذهن تو او مال تو باشد
اما نگه داری برای خود خیالت را

بی حوصله باشی و دیوان را بگیری دست
نیت کنی او را بگیری باز فالت را

حافظ بگوید غم مخور او باز می آید
با این خیال خوش بسازی چند سالت را

آخر بفهمی بی صدا و بی خبر رفته
بر باد داده آرزوهای محالت را؟

هرکس نمی فهمد چه رنجی می کشی اما
از چشمهایت می شود فهمید حالت را


#پست_جدید #تکست_خاص #دپ
#عاشقانه #تنهایی #غمگین #خاطره
دیدگاه ها (۰)

‌هیچ‌کس جای تو را در خاطراتم پر نکردبردی از یادم ولی یادت فر...

نفـس هـاى تـو را آن روزهـا درشـيـشـه پـر كـردمهـواى روزهـاى ...

آدمها بالاخره یک روزی یک جایی،در یک لحظه تمام میشوند...!نه ک...

سکوتِ آبمی‌تواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛سکوتِ گندممی‌تواند گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط