کپشن را مطالعه کنید
زندگی نامه حضرت علی (ع)
قسمت ششم:
عده ای گفتند به خدا سوگند که این فکر خوبی نیست مگر بیان شیرین و کلام جذاب او را نشنیده اید؟ مگر ندیده اید که او چگونه بر دلهای مردم تسلط دارد به خدا سوگند اگر محمد را تبعید کنید از خطر او در امان نیستید و چه زود باشد که کلام او در طایفه ای از اعراب نفوذ کند و با بیان سحر آمیز خود آنان را شیفته و پیرو خود سازد و با حمایت پیروان جدید خود بر شما بتازد و آنچه در نظر دارد در مورد شما اجرا کند.
پس برای مبارزه با او تدبیری دیگر بیندیشید و از فکر تبعيد او خارج شوید. ابو جهل بن هشام :گفت به خدا سوگند من درباره محمد رأی و نظری دارم که فکر نمی کنم هرگز به راهی بهتر از آن دست یابید. گفتند: رأی شما چیست؟
ابو جهل گفت نظر من این است که از هر طایفه ای جوانی نیرومند و شجاع که از افراد متوسط جامعه باشند انتخاب شوند سپس به هر جوان شمشیری بدهیم و و با یک ضربت هماهنگ کار او را بسازند و او را بکشند
و این گروه در نیمه شب به او حمله کنند اگر چنین طرح و نقشه ای عملی شود، خون محمد بین قبایل مختلف قریش پخش می شود و فرزندان عبد مناف بستگان حضرت محمد ) چون نمی توانند با تمام مردم مکه بجنگند به پول خون و دیه او راضی می شوند.
اعضاء انجمن به نشان پذیرش نظر ابو جهل برای او کف زدند و رایش را پذیرفتند و با همین قرار متفرق شدند.
فردای همان روز قریش برای مقابله با حضرت محمد در دار الندوه تشکیل جلسه دادند
در همان حال خداوند به رسول خویش وحی کرد که......
ادامه داستان در قسمت بعدی گذاشته خواهد شد!
قسمت ششم:
عده ای گفتند به خدا سوگند که این فکر خوبی نیست مگر بیان شیرین و کلام جذاب او را نشنیده اید؟ مگر ندیده اید که او چگونه بر دلهای مردم تسلط دارد به خدا سوگند اگر محمد را تبعید کنید از خطر او در امان نیستید و چه زود باشد که کلام او در طایفه ای از اعراب نفوذ کند و با بیان سحر آمیز خود آنان را شیفته و پیرو خود سازد و با حمایت پیروان جدید خود بر شما بتازد و آنچه در نظر دارد در مورد شما اجرا کند.
پس برای مبارزه با او تدبیری دیگر بیندیشید و از فکر تبعيد او خارج شوید. ابو جهل بن هشام :گفت به خدا سوگند من درباره محمد رأی و نظری دارم که فکر نمی کنم هرگز به راهی بهتر از آن دست یابید. گفتند: رأی شما چیست؟
ابو جهل گفت نظر من این است که از هر طایفه ای جوانی نیرومند و شجاع که از افراد متوسط جامعه باشند انتخاب شوند سپس به هر جوان شمشیری بدهیم و و با یک ضربت هماهنگ کار او را بسازند و او را بکشند
و این گروه در نیمه شب به او حمله کنند اگر چنین طرح و نقشه ای عملی شود، خون محمد بین قبایل مختلف قریش پخش می شود و فرزندان عبد مناف بستگان حضرت محمد ) چون نمی توانند با تمام مردم مکه بجنگند به پول خون و دیه او راضی می شوند.
اعضاء انجمن به نشان پذیرش نظر ابو جهل برای او کف زدند و رایش را پذیرفتند و با همین قرار متفرق شدند.
فردای همان روز قریش برای مقابله با حضرت محمد در دار الندوه تشکیل جلسه دادند
در همان حال خداوند به رسول خویش وحی کرد که......
ادامه داستان در قسمت بعدی گذاشته خواهد شد!
- ۱.۴k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط