یا ام البنین...

آن کنیزم که در سرای علی
همچو زهرا شدم فنای علی
ریختم عشق را به پای علی
شد همه هستی‌ام فدای علی
کودکانی که پرورانیدم
همه را بر حسین بخشیدم

چون‌که طفلان من بزرگ شدند
با غم بی‌کفن بزرگ شدند
با هزاران محن بزرگ شدند
زیر دست حسن بزرگ شدند
دوره‌های دفاع را دیدند
راه و رسم جهاد فهمیدند

داشت مولا از این جهان می‌رفت
روح پاکش به لامکان می‌رفت
نم‌نمک سوی آسمان می‌رفت
اشک چشمش، چکان چکان می‌رفت
با اشاره گذاشت نورِ دو عین
دست عباس را به دست حسین

گفت ای نور دیده، عباسم
ای تمام امید و احساسم
وی چراغ حرم، گل یاسم
در صف رزم، اَشجع الناسم
همه جا پرتوِ دو عینم باش
کربلا همرهِ حسینم باش

شبِ هجران فرا رسید آخر
دلِ شب با برادرانِ دگر
رفت شیر دلاورم به سفر
شد علمدار و ساقی لشگر
در شب غربت و قرارِ حسین
یارِ زینب شد و وقار حسین

روز آخر بنا شد آب آرَد
آب بر کودک رباب آرد
از شریعه کمی جواب آرد
یا که تا خیمه درّ ناب آرد
چشمتان روز بَد نبیند وای
غرق خون شد امیر، سر تا پای

وای از هجمه‌ها به نخلستان
قطع شد دستها به نخلستان
فرق او شد دوتا به نخلستان
پاره شد مشکها به نخلستان
شد امیدش که ناامید عباس
یاس را دید و شد شهید عباس

همه دست بریده را دیدند
یارِ قامت خمیده را دیدند
رنگ و روی پریده را دیدند
گریه‌های ندیده را دیدند
کمرش خم شد از غمِ سقا
هلهله شد به‌پا در آن غوغا


السلام ای مادر ایثار یا ام‌البنین
دلخوشی حیدر کرار یا ام‌البنین
وقت توصیف تو ای بانو زبان‌ها لال شد
مدح تو بالاتر از گفتار یا ام‌البنین

جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است
بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام‌البنین
تو همانی که به‌عشق قبله عالم حسین
تربیت کردی سپهسالار یا ام‌البنین

خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین
تا دم آخر ندارد کار یا ام‌البنین
مادر یل‌ها سرت را تا ابد بالا بگیر
دست از شرمندگی بردار یا ام‌البنین

جان عباست بیا بس کن، برایت خوب نیست
گریه با این چشم‌های تار یا ام‌البنین
بیشتر از هرچه غم در سینه‌ات داری تو را
پیری زینب دهد آزار یا ام‌البنین

خوب شد ماندی، ندیدی که حسین افتاده بود
بین مقتل تشنه و بی‌یار، یا ام‌البنین

خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس
از حرم تا قتلگه صد بار، یا ام‌البنین
خوب شد ماندی ندیدی خیمه‌ها می‌سوخت در
آتش بین در و دیوار یا ام‌البنین

خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی‌حسین
در میان کوچه و بازار یا ام‌البنین
خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه‌ای
خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام‌البنین
خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر
اهل‌بیت احمد مختار یا ام‌البنین
دیدگاه ها (۲)

آن کنیزم که در سرای علیهمچو زهرا شدم فنای علی ریختم عشق را ب...

الهی بحق الزینب المظلومه عجل لولیک الفرج...

بنفسی أنت من مغیب لم یخل منا...

بأبی الطرید...

عکس مذهبی حضرت زهرا

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط