باز کن در را برایت شعر ناب آورده ام

باز کن در را برایت شعر ناب آورده ام
یک غزل شیرین تر از شهد شراب آورده ام

باز کن در را که از صحن بلند آسمان
یک بغل احساس گرم آفتاب آورده ام

از صدای تیشه ی فرهاد بر آغوش کوه
بوسه ی دلچسب شیرین ، بازتاب آورده ام

از نگاه مست مجنون بر مدار زندگی
عشق را بالاترین فصل الخطاب آورده ام

گفته بودی عقل را در راه دل باید شکست
یک جهان دیوانگی را در جواب آورده ام

باز کن در را شنیدم بی قراری می کنی
از قطار تا ابد در راه ، تاب آورده ام

باز کن ، بنشین تماشا کن که بعد از مرگ هم
شعر گفتم ، واژه را بر وزن آب آورده ام
دیدگاه ها (۹)

مرا در آغوشت بگیرآنقدر عاشقانه که وابسته ات شومجوری که جز آغ...

▫️یڪ قفل زدم بردݪ و پیمـانہ شڪسـتم س...

برخیز که ‌صبح باعشق و امید آمده استخورشید به دیـدار زمین آمد...

♥️تو بيا ....مست در آغوش من و ....دل خوش دار ....مستِيَت با ...

دختر ِ حافظ! کجایی؟ آفتاب آورده امزیر ِ باران، کوزه بر دوشم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط