بااجازه مینویسم نامتان را بر دلم

بااجازه مینویسم نامتان را بر دلم
تاکنم لبخندتان را نوشِ جانِ مشکلم

دفترم خالیست امّا چون شما مشقم شوید
دست پوچم گل شود معلوم گردد قابلم

موج در موجم نشیند دل به دریا میزنم
تا شما هستید ناجی در کنار ساحلم

گرقلم پایان پذیرد نیست اندوهی مرا
میچکانم بذرتان را در حیاطِ منزلم

بی تعارف آنقدر خوبی که تضمین میکنم
باز باشد تا ابد تصویرتان در محملم

خُب بفرمائید اجازت هست یاحیران شوم
در شبستانی که پر شد از نیستان ِدلم
دیدگاه ها (۰)

شده از ضربه ی غم، سیب دلت لک بزند؟!یا که دستان فلک بر رخ تو ...

تـــو بیــــکرانه‌ی دریایی و مــن آن رودمکه درهوای ِ رسیدن ب...

من دلم پیش ڪسی نیست خیالت راحتمنم و یڪ دل دیوانه‌ی خاطر خواه...

بعضی وقت‌هــــایڪی طوری می‌سوزونتِت ڪههزار نفر نمیتونن خاموش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط