بیا بنشین قلم امروزکه میل گفتگو دارم

‍ بیـا بنشین قلم امروزکه میـل گفتگو دارم
شکسته بغض سنگینی که هرشب درگلو دارم
بیا تا پرده بردارم من از اسرار این سینه
هزاران حرف نـاگفته ، هزاران آرزو دارم
جواب خوبـی من را همیشه با بدی دادند
گله ازاین، گله ازآن، گله حتی از او دارم
سرسجاده ی غمها ، نمـاز درد میـخوانم
که من با اشک چشمانم تمام شب وضو دارم
من آن شمشاد دیروزم که از بخت بدم امروز
گل پژمرده ای هستم که نه عطر و نه بو دارم
به طعنه آینـه میگفت جوانی پیـر می بینم
نشان از موج غمهایم سپیدی هـای مو دارم
نه روز آرامشی دارم، نه شب آرام میخوابم
امان از خـاطـراتی کـه همیشه روبرو دارم
پر از دردم، پر از غصه، منم سنگ صبورغم
نترسانم مرا از درد که من با درد خو دارم🦋🦋


گوزلرون یاشنا قوربان جیران بالام❤🌹
دیدگاه ها (۰)

در بیابان دلتنگی گم شده ام،و مرا نشانی از رهایی نیست ،رهایی ...

می نویسم :امشب تمام تو را ،واژه ها همدیگر را در آغوش کشیدند ...

دلبَرا ، جانا ، نِگارا نازنین ، دَریای عِشقهَر چه می‌گویم کم...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط