لایک و دنبال و کامنت فراموش نشه

لایک و دنبال و کامنت فراموش نشه 🖤
هیچی ندارم بگم فقط می تونم زار بزنم...😭🤧
ولی از یه طرف هم خندم گرفته...
اخه آدم انقدر سیگما طور...😭😂

#رمان_مافیایی

"راوی"

طرف دیگه ایی از داستان...
وقتی که هنوز ندا و سوفیا...
داشتن به حرف زدن...
یا بحث کردن اَسما و گراهام گوش میدان...
توی یه اتاق بزرگ...
با تم مشکی...
"اون" داشت آماده می شد...
داشت دکمه های پیرهن مردونش و میبست...
و...
به تصویر خودش توی آینه نگاه میکرد...
ولی بیشتر از اون...
به رده گلوله که روی سینه سمته چپش بود نگاه میکرد...
یه رد دایره مانند کوچولو...
که رنگه اون بخش..
با بقیه پوسته برنزه ی بدنش فرق میکرد...
به چشمایی نگاه کرد که یادش رفته بود چجوری باید با احساس به بقیه نگاه کنه...
به کسی نگاه کرد که...
زندگی کردن یادش رفته بود...
به خودش نگاه کرد که کاکل آماده شده بود...
ماسکش و برداشت...و گذاشت روی صورتش...
کت مشکی رنگش و هم برداشت و پوشید...
و کلا...
دو بار اون عطر مست کنندش و روی لباسش زد...
تو یه  اتاق دیگه...
آرون...
داشت پرونده رو یه بار دیگه مرور میکرد...
پرونده ایی که باعث شد از فرانسه برگرده...

آرون_خیلی شبیه اونان...(زیر لب...)

برای بار هزارم...عکس های اونارو...گذاشت کنار عکس های کسایی که...
فکر می کردن ینی ممکنه خودشون باشن!؟
مقایسه کرد...
بار ها و بار ها و بار ها مقایسه کرد...
ولی هر بار گیج تر میشد...
هر بار بیشتر قلبش درد میگرفت...
هر بار بیشتر تو خاطراتش گم میشد...
فقط آرون نبود.که اینجوری میشد...
"اون"هم همین شرایط داشت...
هردوشون یه چیزی رو گم کرده بودن...
و هردوشون...
تصمیم گرفتن پیداش کنن...
تصمیم گرفتن وقتی پیداش کردن...
دیگه گمش نکن...آرون...
احساس خفگی می کرد...
درسته همیشه وقتی میرفت میدیدشون می خندید...
ولی از درون...
می ترسید...
می ترسید دوباره برگردن به تون روز ها...
پنجره رو باز کرد و نفس عمیق کشید...

آرون_اروم باش...(صداش می لرزه...)

چشماش خیس بود...
ولی نذاشت اشک هاش بریزه...
اون هنوز کار داشت...
حالا حالا باید قوی می موند...
چشم هاش و پاک کرد و یه لبخند...
مثل همیشه...
روی لب هاش آورد...
پرونده رو گذاشت توی گاوصندوق...
و رفت بیرون...
دیدگاه ها (۵)

لایک و دنبال و کامنت فراموش نشه 🖤 الان قبول دارین رفاقت های ...

لایک و دنبال و کامنت فراموش نشه 🖤 رفاقت...😂💔#رمان_مافیایی "ن...

لینک چنلم تو برنامه ی بله...

آقا می خوام یه نظر سنجی بکنم رک و راست جواب بدین...😔من یه رم...

ادامه پارت 68جونگکوک صاف نشست و درحالی که با گوشه حوله موهاش...

black flower(p,206)

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁷" ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط