#فراق_نامه
#جامانده_ای_از_کربلا
#روز_پنجم

می خواستم از روز پنجم بنویسم

خود به خود دلم به داخل کانال ماهی زمان دفاع مقدس پرواز کرد که بچه ها همه شهید شده بودند و یک نامه ی کوچک داخل جیب یکی از رزمندگان به یادگار مانده است
که اینگونه شروع می شود:

روز پنجم محاصره است چند روزی است که آب تمام شده است ...
دیگر شهدا تشنه نیستند و در انتهای کانال آرام و بی صدا خوابیده اند ....

السلام علیک یا ابا عبداِلله
السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک یابن امیرالمؤمنین
السلام علیک یابن فاطمه الزهرا
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

من در ایوان نجف دلم، مهمان حسینیه ی قلبم هستم.

دوست دارم این شبها ساکت باشم تا ناطق

#امام_حسین
#کربلا
#عشق
#کمیل
#شعله_ای_زیر_خاکسترها
دیدگاه ها (۰)

#فراق_نامه#جامانده_ای_از_کربلا#روز_ششمهمه به گوش، همه به هوش...

#فراق_نامه#جامانده_ای_از_کربلا#روز_هفتمامشب رفقا در خانه ی ب...

#فراق_نامه#جامانده_ای_از_کربلا#روز_چهارماین روزها همسفران در...

#فراق_نامه#جامانده_ای_از_کربلا#روز_سوموچقدر راحت عوض شد جای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط