ما متفاوتیم
p⁸
ات هر قدمش به نزدیک جیمین اون مه آبی رنگ روی سطح زمین پخش میزد و دید رفته رفته کم رنگ تر
ات به سمت جیمین خم شد
ات. وقت مرگته
ج. بکش تموم شه
ج. یا از گرسنگی میمیرم یا از تشنگی و یا از دست تو آخرش مرگه چرا تمومش نکنیم همین اولش
ات. چه خودتو حاضر کردی برای مرگ
ات. ولی من موجوداتی که ارزوی مرگ دارن رو به ارزوشون نمیرسونم
ات. این اجازه رو نمیدم که از من واسه رسیدن به خواسته هاشون استفاده کنن
ات. من هیچ وقت این کارو انجام نمیدم
ات از یقه جیمین گرفت و اونو بلند کرد از جایی که بود
اونو تا کنار رود کشان کشان برد
ج. مگه قرار نبود بکشی
ات. نشنیدی چی گفتم
ج. پدر بزرگ من بود
ات. چی پدر بزرگ تو بود
ج. همونی که مادرتو کشت
ج. پدر بزرگ من بود
ات. اون کجاس
ج. مرده
ج. اون موقع من بچه بودم ولی ته خاطراتم باقی موندگی از پری ها هستن
ج. گرچه کوچیک بودم ولی من بعد این که نشستم و بهش فکر کردم چیزای خیلی کم رنگی از بچگیمو هنوز به خاطر دارم
ج. پری بود
ات جیمین رو زمین گذاشت
ج. که منو از غرق شدن نجات داد
ات. اون پری چه رنگی بود دمش
ج. هفت رنگ پولکی با موهای مشکی
من هنوز اونو به خاطر دارم
ج. من فکر میکردم اون مورده
ات. پری ها جاودانه هستن ما پری دریایی ها هرگز نمیمیریم
ج. من بابت تموم چیزایی که بین خاندان من و خاندان تو اتفاق افتاده متاسفم
ات. این چیزی رو عوض نمیکنه
ات روی زمین نشستو پاهاشو داخل رود فرو برد
ج. اگه بازم بین ما انسان ها برگردین من سلامت هر دو خاندان رو تضمین میکنم
ات هر قدمش به نزدیک جیمین اون مه آبی رنگ روی سطح زمین پخش میزد و دید رفته رفته کم رنگ تر
ات به سمت جیمین خم شد
ات. وقت مرگته
ج. بکش تموم شه
ج. یا از گرسنگی میمیرم یا از تشنگی و یا از دست تو آخرش مرگه چرا تمومش نکنیم همین اولش
ات. چه خودتو حاضر کردی برای مرگ
ات. ولی من موجوداتی که ارزوی مرگ دارن رو به ارزوشون نمیرسونم
ات. این اجازه رو نمیدم که از من واسه رسیدن به خواسته هاشون استفاده کنن
ات. من هیچ وقت این کارو انجام نمیدم
ات از یقه جیمین گرفت و اونو بلند کرد از جایی که بود
اونو تا کنار رود کشان کشان برد
ج. مگه قرار نبود بکشی
ات. نشنیدی چی گفتم
ج. پدر بزرگ من بود
ات. چی پدر بزرگ تو بود
ج. همونی که مادرتو کشت
ج. پدر بزرگ من بود
ات. اون کجاس
ج. مرده
ج. اون موقع من بچه بودم ولی ته خاطراتم باقی موندگی از پری ها هستن
ج. گرچه کوچیک بودم ولی من بعد این که نشستم و بهش فکر کردم چیزای خیلی کم رنگی از بچگیمو هنوز به خاطر دارم
ج. پری بود
ات جیمین رو زمین گذاشت
ج. که منو از غرق شدن نجات داد
ات. اون پری چه رنگی بود دمش
ج. هفت رنگ پولکی با موهای مشکی
من هنوز اونو به خاطر دارم
ج. من فکر میکردم اون مورده
ات. پری ها جاودانه هستن ما پری دریایی ها هرگز نمیمیریم
ج. من بابت تموم چیزایی که بین خاندان من و خاندان تو اتفاق افتاده متاسفم
ات. این چیزی رو عوض نمیکنه
ات روی زمین نشستو پاهاشو داخل رود فرو برد
ج. اگه بازم بین ما انسان ها برگردین من سلامت هر دو خاندان رو تضمین میکنم
- ۶.۹k
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط