#حاجی_فیروز

#چند_خط_شعر
#چند_بیت_جنون

آخر سال حال بابام رو هیچکس نمی‌فهمید
درد از تو چشماش می‌بارید؛ ولی کفشش مدام می‌خندید..‌.
واسه‌اینکه سهم ما از عید، اشک و افسوس و آه نشه...
صورتش رو خودش سیاه می‌کرد،بلکه هیچ موقه رو سیاه نشه...

عشق بی مقدارش؛ اخم معنی دارش
این روزا نیست که نیست...
خستگی بدنش، پارگی پیرهنش، سالی یه روز بودنش
این روزا نیست که نیست..‌.

پدرم یه چراغ قرمز بود... ؛هر دفعه اون لباس و تن می‌کرد...
هر ماشینی که رد می‌شد، انگار بابامو خاموش و روشن می‌کرد..‌.

وقتی که #بوی_عید می‌امد، #حاجی_فیروز اون شبا می‌شد...
#دل_یه_شهرو_شاد_میکرد و توی جیبش یه شهر جا می‌شد...

عشق بی مقدارش؛ اخم معنی دارش
این روزا نیست که نیست...
خستگی بدنش، پارگی پیرهنش، سالی یه روز بودنش
این روزا نیست که نیست..‌.

[#علی_تهرانی: ترانه سرا ،آهنگ #پیروز_کوچکی ، خواننده #امیر_بژندی]
{برگرفته از بازپخش مسابقه #یک_دو_صدا (فصل هفت) در تاریخ۹۹/۰۱/۲۰}

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cb4nkpPAWiU/?utm_medium=share_sheet
دیدگاه ها (۰)

#سحر

#رقیه_سلام_الله

#سحر_اول

#ابجد

black flower(p,233)

دقیقا همین روز بود ولی دوسال پیش... موزیکی منتشر شد که به دل...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط