در کتاب #شاهزاده.خانمی در #قلعه #شیشه ای (The glass Castle) نوشته جانت والز
نوشته :
“او ب #شوخی.های #کودکانه.ام لبخند نمیزد و ب #رویاهایم گوش نمیداد؛ وقتی با #هیجان درباره ی چیزی حرف میزدم با #نگاهی #خسته سرتکان میداد. کم کم #یاد گرفتم که کمتر #حرف بزنم؛ کمتر #بخندم؛ ودرنهایت کمتر #احساس کنم و وقتی روزی در #آینه نگا کردم؛ دیگر آن #دختر #پرشوری که روزگاری بودم را #ندیدم “
« در کتاب #اتاقی_از_آن_خود ( A Room of One`s Own ) نوشته ویرجینیا وولف #نوشته :
«او در کنار #کسی که هر روز #رویاها.یش را #نادیده میگیرد؛ #یاد میگیرد ک دیگر #رویا.پردازی نکند؛ او دیگر #نمیخندد؛ #بلند #صحبت نمیکند؛ زیرا میداند ک این #هیجان نه تنها #درک نمیشود؛ بلکه #تحقیر خواهد شد؛ و این گونه ست که #شوق #زندگی در وجودش #آرام.آرام #خاموش می شود» 👌🥰🤞
نوشته :
“او ب #شوخی.های #کودکانه.ام لبخند نمیزد و ب #رویاهایم گوش نمیداد؛ وقتی با #هیجان درباره ی چیزی حرف میزدم با #نگاهی #خسته سرتکان میداد. کم کم #یاد گرفتم که کمتر #حرف بزنم؛ کمتر #بخندم؛ ودرنهایت کمتر #احساس کنم و وقتی روزی در #آینه نگا کردم؛ دیگر آن #دختر #پرشوری که روزگاری بودم را #ندیدم “
« در کتاب #اتاقی_از_آن_خود ( A Room of One`s Own ) نوشته ویرجینیا وولف #نوشته :
«او در کنار #کسی که هر روز #رویاها.یش را #نادیده میگیرد؛ #یاد میگیرد ک دیگر #رویا.پردازی نکند؛ او دیگر #نمیخندد؛ #بلند #صحبت نمیکند؛ زیرا میداند ک این #هیجان نه تنها #درک نمیشود؛ بلکه #تحقیر خواهد شد؛ و این گونه ست که #شوق #زندگی در وجودش #آرام.آرام #خاموش می شود» 👌🥰🤞
- ۱۳.۲k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط