برای درد غریبی دوا شدن سخت است

برای درد غریبی دوا شدن سخت است
میان مردم کافر خدا شدن سخت است

سکوت کرده دلم پیشِ چشمِ شاعرِ تو...
چقدر با غزلت هم صدا شدن سخت است!

در انتظار نگاهت نشسته ام هر چند
به چشم های تو هم مبتلا شدن سخت است

غزل سرودی و رفتی دلم هوایی شد
برس به داد دلم باوفا شدن سخت است

تمام عمر خودم را فدای دل کردم
نخواستی که بدانی جدا شدن سخت است

بیا و شکل خدا را بکش درونم چون
میان این همه کافر خدا شدن سخت است🦋🦋


عصرت به مهرونیکی،آسمان دلت منور
به انوار الهی جانانم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

سر بگذار بر دردِ بازوانِ مندستِ نگاهم را بگیرمرا دچارِ حادثه...

اگه دوست داشتنت جرمهچرا عشقو خدا داده....واسه ممنوعه ها هرشب...

اگر داغم، اگر سوزم، اگر آهم، اگر دردمبر این آتش که میسوزاندم...

پشت این پنجره باران قشنگی‌ست گلم حال من حالِ پریشان قشنگی‌ست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط