هربارقاصدکیرادیدمدرگوششدلتنگیهایمرانجواکردم

#هر_بار_قاصدکی_را_دیدم_در_گوشش_دلتنگیهایم_را_نجوا_کردم
به امید اینکه شاید بیابند تو را
اما انگار قاصدکها نیز نرسیده به تو راهشان را گم می کنند...
دیدگاه ها (۰)

#تا_نگهبانان_ابرو_دست‌شان_بر_خنجر_استفتح چشمان قشنگت مثل فتح...

#در_اندیشه_ی_خاکستر_می_خوابمرفیقی با من نیست تاب ِتعهدی با ...

#هر‌که‌دارد‌تب‌آزردنِ‌مابسم‌الله

#سودای_دلت_گوشه_نشین_دل_ماست...

لازم نیست دنبال کسی بروی تا دیده شوی همانجا که هستی بمان و ب...

تاب می آورم با کورسویی از امیدشاید در انتهای رنج هایمتو...ای...

درد نیز لذت است، نفرین نیز آفرین است، شب نیز خورشیدی است، دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط