half brother فصل ۲ part : 33
من هیچ ایده ای نداشتم که اون با من به استیج رقص بیاد و کنارم برقصه و هیچ نمیتونستم تصور کنم که اون چقور هنگام رقص جذابه...چشم بعضی زن های کلوپ روی جونگکوک خیره بود و تمام حرکاتش رو می پاییدن و من همیشه فکر میکردم که برادر ناتنیم حتی نمیتونه باسنشو برای رقص تکون بده ولی خب کسی چه میدونه
واقعا تعجب داشت که جونگکوک به جز مهارت در فاک توی رقص هم مهارت داشت و به همون راحتی بدنشو تکون میداد
من میتونستم احساس اون زن ها رو از چشمهاشون بفهمم اونا چیزی رو میخواستن که من هفت ساله در آتیشش سوختم...اما واقعیت اینه که نه اون ها و نه من بدستش نمیاریم
واقعا حرکات اون مثل یک رقاص حرفه ای بود....
اون توی فاک هم همینقدر مهارت داشت ولی خب مطمئنا نمی شد الان لباس هاش رو در بیاره و هممون رو به آرزومون برسون
درست مثل یک نمایش عاشقانه و اروتیک بود
من بدنم رو کنار اون لغزوندم و بهش نزدیک تر شدم
باسنمو به اون جایی که میخواستم نزدیک تر کردم و رقصیدم آره با تمام وجودم رقصیدم ولی اون دستاشو به بدن من نچسبوند
نفس گرمش به گوشم خورد و گفت : من دارم میرم تا دسشویی رو پیدا کنم و یه آبی به دست روم بزنم تو همین جا باش تا من برگردم...
وقتی که اون رفت مردی به من نزدیک شد که پیراهنش یقه ی صورتی ای داشت!!!..به من نزدیک شد و روبه روم شروع به رقصیدن کرد
اون از میون صدای بلند موزیک سعی میکرد با من حرف بزنه و ارتباط بگیره...اون سوالاتی می پرسید و من همونطور که می رقصیدم جواب هاشو یک کلمه ای میدادم
بازوهای گرمی به دور کمرم پیچید میتونستم بوی بدنشو بشناسم پس مخالفت نکردم برگشتم و روبه روش ایستادم اون به چشم های اخطار دهنده اش به من خیره شد
نمی تونست چیزی بگه و از اینکه با اون مرد رقصیدم اعتراض کنه چون میدونست اعتراضش خیلی معنی بزرگی می داد
آره درسته اما اون حتی لازم نبود که اعتراضشو به زبون بیاره چون من بدون گفتن حتی کلمه ای میتونستم بفهممش به گذشته فلش بک زدم وقتی که جونگکوک بهم پیام داد و گفت : برگرد
+ چرا؟
جونگکوک: چون تو حتی از اون خوشت نمیاد
گرتا : از کجا میدونی
جونگکوک: چون تو از من خوشت میاد
وقتی که اون مرد از من دور شد جونگکوک هم کمی از من فاصله گرفت...موسیقی تندی پخش شد و ما بعد از خوردن راند دوم نوشیدنی و مست بودن نسبیمون به راحتی می تونستیم با این آهنگ خودمون رو تکون بدیم و حتی تا یک ساعت بعد ما هنوز می رقصیدیم
جونگکوک توی این مدت اصلا به من دست نمی زد اما چشم هاش تمام مدت به من خیره شده بود
دنیا به دور سرم پیچید وقتی کلوب آهنگ پایان کارو پخش کرد این نشانه ی این بود که یواش یواش همه چی داره تموم میشه...
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
واقعا تعجب داشت که جونگکوک به جز مهارت در فاک توی رقص هم مهارت داشت و به همون راحتی بدنشو تکون میداد
من میتونستم احساس اون زن ها رو از چشمهاشون بفهمم اونا چیزی رو میخواستن که من هفت ساله در آتیشش سوختم...اما واقعیت اینه که نه اون ها و نه من بدستش نمیاریم
واقعا حرکات اون مثل یک رقاص حرفه ای بود....
اون توی فاک هم همینقدر مهارت داشت ولی خب مطمئنا نمی شد الان لباس هاش رو در بیاره و هممون رو به آرزومون برسون
درست مثل یک نمایش عاشقانه و اروتیک بود
من بدنم رو کنار اون لغزوندم و بهش نزدیک تر شدم
باسنمو به اون جایی که میخواستم نزدیک تر کردم و رقصیدم آره با تمام وجودم رقصیدم ولی اون دستاشو به بدن من نچسبوند
نفس گرمش به گوشم خورد و گفت : من دارم میرم تا دسشویی رو پیدا کنم و یه آبی به دست روم بزنم تو همین جا باش تا من برگردم...
وقتی که اون رفت مردی به من نزدیک شد که پیراهنش یقه ی صورتی ای داشت!!!..به من نزدیک شد و روبه روم شروع به رقصیدن کرد
اون از میون صدای بلند موزیک سعی میکرد با من حرف بزنه و ارتباط بگیره...اون سوالاتی می پرسید و من همونطور که می رقصیدم جواب هاشو یک کلمه ای میدادم
بازوهای گرمی به دور کمرم پیچید میتونستم بوی بدنشو بشناسم پس مخالفت نکردم برگشتم و روبه روش ایستادم اون به چشم های اخطار دهنده اش به من خیره شد
نمی تونست چیزی بگه و از اینکه با اون مرد رقصیدم اعتراض کنه چون میدونست اعتراضش خیلی معنی بزرگی می داد
آره درسته اما اون حتی لازم نبود که اعتراضشو به زبون بیاره چون من بدون گفتن حتی کلمه ای میتونستم بفهممش به گذشته فلش بک زدم وقتی که جونگکوک بهم پیام داد و گفت : برگرد
+ چرا؟
جونگکوک: چون تو حتی از اون خوشت نمیاد
گرتا : از کجا میدونی
جونگکوک: چون تو از من خوشت میاد
وقتی که اون مرد از من دور شد جونگکوک هم کمی از من فاصله گرفت...موسیقی تندی پخش شد و ما بعد از خوردن راند دوم نوشیدنی و مست بودن نسبیمون به راحتی می تونستیم با این آهنگ خودمون رو تکون بدیم و حتی تا یک ساعت بعد ما هنوز می رقصیدیم
جونگکوک توی این مدت اصلا به من دست نمی زد اما چشم هاش تمام مدت به من خیره شده بود
دنیا به دور سرم پیچید وقتی کلوب آهنگ پایان کارو پخش کرد این نشانه ی این بود که یواش یواش همه چی داره تموم میشه...
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
- ۱۴.۳k
- ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط