یکروز میروند

یکروز میروند ،
آنهم در اوج دلبستگی ودوست
داشتن وتنهایت میگذارن بدون
اینکه تو خطایی کرده باشی ...
میروند ونادیده میگیرند گفته هایشان را نادیده میگیرند آنهمه
عشق وعلاقه ای که به آنهاداشتی ،بی انکه تو گناهی کرده باشی تورا که تمام وجودت
رافدایشان کرده بودی به دردی مبتلا میکنند که نه حق تو بود ونه سهم تو چنان دلت را میشکنند که دیگر هیچ تمایلی به بودن کنار هیچ آدمی در تو باقی نمی ماند ،آنها میروند اما توبهت زده وماتم گرفته ای ،نمیتوانی هضم کنی اینهمه بی مهری را ،میروند وتوراکه بخاطر آرامششان پشت به هر دوست وآشنایی کردی ،دست ودل از هرچه که خاطرشان رامکدر کند بریدی وتمامت را تقدیمشان کردی وفادارانه وصادقانه اما غافل از آن بودی که آنها ازاین آرامش بوجود امده بیزارندباید کسی باشی که مدام در اضطراب وترس ازدست دادنش ویا وحشت بودن رقیب باشن