زمستان بود و بی تابی، دلم جایی فدایی شد
نفس در سینه خشڪش زد، دلم با تو هوایی شد
نگاهت نور خورشیدی، ڪه چشمان مرا می زد
نشستم بر سر راهت، هوس با تو خدای
نفس در سینه خشڪش زد، دلم با تو هوایی شد
نگاهت نور خورشیدی، ڪه چشمان مرا می زد
نشستم بر سر راهت، هوس با تو خدای
- ۴.۳k
- ۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط