ایخم امرو بی خیالت تا پسین

#ایخم امرو بَی خیالت تا پسین
هی قَیَم دُم هی وریس و هی نشین
لوگزک منِ خندتَ سیلش کنم
عشق بی خاگل تیت کیلش کنم
تا غروب آبی و روزَ م جاشَ جُهس
دل خَل آبی اومه پهلت جاشَ بُهس
تا جخونی مَه و دورش حلقه زه
کهکشونَ-م پِشک دا پَی کاوه کَه
عقربه ی زلفت کج آبی دوزنون
تا قمر در عقرب آبی سی چپون
تا تماته ی سرخ صورتِ خمچکیت
دل کلو وابی ودورش بهس وپیت
تا دلم کهری دَهَنش تُک گرو
مردِ مالَ بندِ چاله لُک گرو
تا که افتی بین مردم سر زهون
پاره ی نه دونَ تابی من بهون...
دیدگاه ها (۳)

#در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر دستمندیدم از تو ای دیرآمده...

#اين مرد اين که در پی يک ميوه ی حلالاز عرش تا به فرش خدا را ...

#من، رویایی دارم رویای آزادیرویای یک رقص بی وقفه از شادیمن ر...

#بگیر تنگ دَر آغوش و قَتل عامَم کُن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط