و آدمی بزرگ میشود اما به مرور

و آدمی بزرگ می‌شود ، اما به مرور ...
کم‌کم یاد می‌گیرد کاری به کار دنیا نداشته ‌باشد و به هر اتفاقی واکنش نشان ندهد ، کم‌کم یاد می‌گیرد کمی سخت باشد و با هر کنایه‌ای نرنجد و هر حرف و اشاره‌ای را به خودش نگیرد!
یاد می‌گیرد فاصله بگیرد از آدم‌هایی که کنارشان آرامش ندارد و کسانی را نگه دارد که از شادی و موفقیت و آرامش او خوشحال می‌شوند ، کسانی که کنار آن‌ها آرام است و حال خوبی دارد ...
کم‌کم یاد می‌گیرد کسی باشد که دوست دارد ، نه کسی که دیگران از او انتظار دارند!
آدمی بزرگ می‌شود ؛
آن هنگام که یاد می‌گیرد جهان از ذهن و قلب خودش شروع می‌شود و شروع می‌کند به دوست داشتن خودش ، دیگر خودش را با کسی مقایسه نمی‌کند و تفاوت‌ها را می‌پذیرد ...
آن هنگام که آرامش ، اولویت اولش می‌شود و تمام گام‌ها و ارتباطات و اهدافش را بر اساس همان تنظیم می‌کند ...
آدمی بزرگ می‌شود آن هنگام که یاد می‌گیرد خوب باشد بدون توقع و مهربانی کند بدون منت ، که برای همه خوب بخواهد و آرامش جهان هیچ‌کس را به هم نریزد ...
آن هنگام که از جهان ، چیز زیادی نخواهد ، فقط بخواهد در جوار دلخوشی‌های کوچک و ساده‌ای که دارد آرام باشد ...
آدمی بزرگ می‌شود ، اما به مرور ...
دیدگاه ها (۲)

‏لزوما «تنهایی» یا «تنها بودن»دلیل بر عدم رضایت یا افسردگی و...

تو تاکسے دیدمش ؛ پنج ، شش سالش بود .یه عروسک گرفته بود تو بغ...

من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود ،قلب هی...

دیگر نه می پرسم ،نه اعتراض می کنم ،نه افسوس می خورم ...فقط م...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط