عشق یا هوس ...

☆عشق یا هوس★ [Part²⁷]
(ویو میسو)
چهره عجیبش شهرت کثیفش رو داد میزد.‌‌..
با دقت به سرتاپاش نگاه کردم.. پشت این چهره خنصا و هیکل مردونه چه رازی میوتونه پنهان کنه..این شخصیت تاریک چقدر میتونه ضربه خورده باشه که این چنین سرد وخشن رفتار میکنه .. این مرد خیلی گول زنندست..
.
یهو نگاهم رو اسلحه ای که دور کمرش بسته شده بود قفل شد.. ترس زیر پوستم تپش حساسی داشت و هرعان ممکن بود از ترس جیغ بزنم.. نکنه منو به خاطر همین به بیمارستان آورد تا خودش با دست های خودش خلاصم کنه؟!!؟..
نفسمو با ترس بیرون دادم و با لکنت بعد مکث کوتاه مرگ بار بینمون گفتم:..
میسو:..م.میشه قضیه نامه ای که برام فرستادی رو بگی و دلیل اومدنت؟!؟!..
حلقه مشکی دور انگش اشارش رو در آورد و تو کف دستش گذاشت و نگاهی بهش انداخت و با همون حالت سرد و بمش گف:
&: قبل از هر چیزی اون نامه رو بخون..(سرد و خونسرد)
دستش رو مشت کرد و حلقه ای که تو مشتش فشرده میشد رو به داخل جیب کت مشکیش برد و اروم سرشو بلند کرد و به آسمونی که خورشیدش درحال غروب بود نگاه کرد و لحضه ای به رنگ های نارنجی قرمز آسمون خیره شده ..
&: خط به خط اون متن میتونه تغیر بزرگی به زندگی فعلیت بده..
میسو:مثلا... یه پول گنده تو حساب بانکیم؟!..
&: درسته ولی وقتی تصمیم عاقلانه ای بگیری ویا.. انتخاب کنی به عنوان خدمتکار جنسی ازت استفاده بشه...(خونسرد)
میسو: منظورت چیه؟! (ترس)
ترس وزنه سنگینش رو روی شونه هام انداخت و من زیر این همه فشار انسانی ناچیز بودم..
بلاخره ازنگاه کردن به آسمون دل کند و کروات مشکی دور گردنشو که حسابی کلافش کرده بود رو شل کرد و به دیوار بغل پنجره تکیه داد و دستاشو به هم گره زد چشمای خفناکشو بست و بالحن بم و سرد گف:..
&: بین مرگ و زنده گی باید یکی رو انتخاب کنی و تو با پیروی از دستوراتم زنده میمونی و طبق قرار داد بعد از ماموریتت با جیب پور پول برمیگردی خونه ..انتخاب با خودته..(خونسرد و بم)
میسو: باید فکر کنم.. راستی پس لونا چی میشه؟!؟..چه بلایی قراره سرش بیارین؟؟!
&: اونو دیگه ایس میدونه.. بعدا خودش تصمیم میگیره بانامزدش چی کار کنه..( سرد و بم)
میسو:‌ اون وقت ایس کیه لونا عه؟(شوک)
&: نامزد قراردادیش (خونسرد و بم)
میسو: چیی؟ ن.نامزددد!..پس لونا از همین قرار داد لعنتی حرف میزد! (شوک ولکنت )
&: اره وقت تلف نکن.. فورا امضاش کن (خونسرد و بم)
میسو:اخه!..(کوک حرفشو قط میکنه)
&: اون قراردادی بودی بین ایس ولونا و بقیش و اون دلیل لعنتیش به تو مربوط نمیشه میسو!!!.. (کلافه و عصبی)
ترس تو رگ هام با شدت جریان داشت و کل بدنمو از سرماش میلرزوند..
به خودم اومدم..اون دختره بی عقل خودش تصمیم گرفته وارد بازی تاریک یه خلافکار شه و منم نمیتونم منصرفش کنم.‌. پس باید برای اولین بار بزارم راهمون از هم جدا بشه... نمی دونم چجوری میخواد از زیر دست اون عوضی زنده بیرون در بیاد... هوففف (نگران و ترس)
با دست های لرزون پاکت نامه رو ورداشتم و شروع کردم به خوندن متنش...
قراردادی بود بین من و این مرد خفته جلو روم..
باید به عنوان یه منشی شخصی.. تمام نخاله های باند رو شناسایی کنم و راه ارطباتشون رو از جهان هستی قط کنم..
فکر اینکه بعد از این قرارداد ممکنه چه بلایی سرم بیارن تنمو لحضه ای لرزوند..
تمام متن نامه رو بادقت خوندم و آروم نامه رو گذاشتم رو میز کنارم و با صدای لرزون گفتم:..
میسو: با امضا کردن این قرارداد ممکنه جونمو به خطر بندازم.. و امکان اینکه اون نخاله های دور ورتون بفهمن من دارم بهشون ضربه میزنم به هیچ عنوان از کشتنم نمیگذرن! ..
لطفا من رو وارد بازی کثیف خلاف نکنید..م. من نمی تونم زیر شکنجه های باند های دیگه دومم بیارم.. (ترس )
&:وقتی یاد بگیری اسلحه دستت بگیری و دست خالی مبارزه کنی..اون موقع دیگه به هیچ کس نیازی نداری تا از مرگ نجاتت بده..
آب دهنمو قورت دادم و درتلاش برای حضم حقیقت آیندم بودم..
میسو: ..م.من هم قراره آموزش ببینم تا ادم بکشم؟!(ترس)
&: اهمم البته برای موقع هایی که لازم بشه خودتو نجات بدی ونشون بدی ضعیف نیستی وبه خوبی مبارزه کنی.. بعد از تموم شدن ماموریتت هم نیازت میشه...
میسو:خ.خب اگه قول بدی کمکم کنی تا اخر این بازی تاریک زنده بمونم اون وقت این قرار داد رو امضا میکنم..
&: .. قبوله.. (خونسرد)
خیالم راحت شدو نفس آسوده ای کشیدم ..
لرزش دستام کم شده بود و دنبال خودکار میگشتم که یهو باصدای بم و لحن سردش منو لحضه ای تو جام خوشک کرد..
&:توخوده پاکت نامه هست ورش دار و فورا امضاش کن بیشتر از این نمی تونم معطل تو باشم...
پاکت رو ورداشتم..و امضاش کردم.. از این به بعد میتونم حواسم به لونا باشه و از دور مراقبش باشم و نزارم کسی بلایی سرش بیاره..
نامه رو گذاشتم جاش که یهوو
《ادامه دارد》
دیدگاه ها (۱۰)

منو دبا نکنیا🥺

درخواستی:)))

لینک رای گیری بین کیپاپ 2025باز اومده و Btsعقبههه زود برین ر...

به هر حال مبارککککهههتبریک نمی گید به حاجاقا؟😂😅

..love or lust.. Part28

Part:24______________________________لونا: باشهلونا اروم رف...

Part: ۱۷______________________________آجوما: خب چه اتفاقی اف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط