عاشق کبوتر بود

عاشقِ کبوتر بود !
می گفت ...
پرنده‌ای "وفادار"تر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمی‌گردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همه‌شان رفتند ...
همه‌شان گم شدند !
او دانه می‌ریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست...
ما یادمان رفته ...
هیچ تعهدی یک‌طرفه نیست !
وفادار ترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه می‌خواهد ...
"توجه" می‌خواهد...
"عشق" می‌خواهد ...
هیچ کبوتری ، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری !
#احمد_موسوی_ویسگون_عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

#طنز😅#احمد_موسوی_ویسگون_طنز

آتشی که نمی سوزاند ” ابراهیم” راو چاقویی که سر نمیبرد ” اسما...

یا امام رضـــــــــــا” اگر بناست کهلطف کسی به ما برسد …. .خ...

#طنز😅#احمد_موسوی_ویسگون_طنز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط