از آن درخت

🌱🦋 از آن درخت...
نجارها به نوایی رسیدند.
میزی برای کافه،
تختی برای لمس،
دری برای آمدن،
رفتن...
اما من از او
فقط این را شنیده بودم؛
خوشم
اگر زمانه ی سوز
از شاخه های خشک من
آغوش بسازید.
گرم...
تا‌ پرنده ای را
غمِ سرما نکشد...🦋🌱

#رسول‌ادهمی



❄️❤️ برف🌨
همان دوستت دارم‌های باران است
که روی دستان سرد ابرها
باد کرده است!❄️❤️

#آرش_شریعتی
دیدگاه ها (۰)

🌱🌷 نیاز دارم زمستان را مچاله کنم بریزم دور،دلم بهار می‌خواهد...

🌷🦋 نیستی؟!اما مندارمت همیشه....جایے خلوت ودنج لا بہ لاے تمام...

🤍🌱 چشم هایت تشنهِ یکدام نسیم بهاریست؟که تا به تو می نگرم در ...

🦋❄️ کنارِ من باشحتی اگر بهار نیایدحتی اگر پرنده‌ای نخواندحتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط