داستان ماهم به سر رسید

داستان ماهم به سر رسید....
درد اونجاست که هنوز میخوایش
اون فک میکنه برای من کم بوده ولی من ولش کردم چون میدونستم نمیتونم خوشبختش کنم
اگه فقط یه بار دیگه میشد بهش پیام داد بهش میگفتم
ولی درد بیشتر اینه من بهش پیام میدم و زنگ میزنم ولی اون هیچی از پیامای من و نمیخونه و نمیبینه فک میکنه فراموشش کردم ولی عشق به همین راحتیا تموم نمیشه........
دیدگاه ها (۱)

از الان آماده باشید (دادا سم میدونی کجاست اینکه من امروز رفت...

حیفه نگمخب داداشا میگن توی دوران داریوش که با یه دیو مبارزه ...

شکوه عظمت و زیباییخب داداشا اینو یادم رفت بگم شنیدید میگن دا...

بچها میگن ترامپ مرده

عشق چیز خوبیه پارت ۵ که یهو یه پسری رو دیدم که قیافش برام اش...

مست خون ( پارت ۱۸ )

luminou_نایون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط