kshtwrzrwya

دیدگاه ها (۲)

چه ابر تیره ای گرفته سینه تو راکه با هزار سال بارش شبانه روز...

دلش گرفته بود..به چه بسنده میکرد؟!به مشت های روی دیوار برای ...

بعد از تموم شدن ناهار سفره رو که جمع کردم به اتاقم رفتم..نشس...

بالاخره مودمو پیدا کردم😂💔

دو خواهر خیلی زجر کشیدن 😥و ییلدیز بیشتر 💔

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط