دعای باران
دعای باران
در لهجهای از اشراق و حضور
ای باران،
ای ذکرِ نامکشوفِ آسمان،
ای تسبیحِ بیصدا بر لبانِ باد،
ببار…
که ما سالهاست
در سطرِ خشکِ این صحیفه،
حرفی از طراوت نخواندهایم.
ما، در جامهی خاک،
در مراقبهی بذر نشستهایم
با چشمانی که به آمدنِ تو وضو گرفتهاند.
ببار، نه برای گندم،
نه برای سبزینه،
برای رهاییِ ریشه
از اسارتِ تشنگی.
تو را، از راهِ حضور میخوانیم،
نه با صدا که با نَفَسِ ساکتِ درون،
آنجا که واژه خاموش است
و دل،در آیینهی قطره، خدا را تماشا میکند.
بیا، ای رازِ نمناکِ وحدت،
که در هر قطرهات،
سلوکِ هزار سالهی دریا جاریست.
فرود بیا، چنانکه نور بر تنِ نیلوفر،
چنانکه آگاهی بر دلِ درخت،
چنانکه دوست داشتن، بیدلیل.
و ببار... تا خاک، از خواب برخیزد
و ما، در اولین طراوت،
خود را به یاد آوریم.
#دعای_باران
#پرپرک
#ویسگون
در لهجهای از اشراق و حضور
ای باران،
ای ذکرِ نامکشوفِ آسمان،
ای تسبیحِ بیصدا بر لبانِ باد،
ببار…
که ما سالهاست
در سطرِ خشکِ این صحیفه،
حرفی از طراوت نخواندهایم.
ما، در جامهی خاک،
در مراقبهی بذر نشستهایم
با چشمانی که به آمدنِ تو وضو گرفتهاند.
ببار، نه برای گندم،
نه برای سبزینه،
برای رهاییِ ریشه
از اسارتِ تشنگی.
تو را، از راهِ حضور میخوانیم،
نه با صدا که با نَفَسِ ساکتِ درون،
آنجا که واژه خاموش است
و دل،در آیینهی قطره، خدا را تماشا میکند.
بیا، ای رازِ نمناکِ وحدت،
که در هر قطرهات،
سلوکِ هزار سالهی دریا جاریست.
فرود بیا، چنانکه نور بر تنِ نیلوفر،
چنانکه آگاهی بر دلِ درخت،
چنانکه دوست داشتن، بیدلیل.
و ببار... تا خاک، از خواب برخیزد
و ما، در اولین طراوت،
خود را به یاد آوریم.
#دعای_باران
#پرپرک
#ویسگون
- ۵.۳k
- ۱۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط