-Your eyes tell...
"ما می‌رقصیدیم، تو به چشمای من زل زده بودی... و من پرت شده بودم به تاریکی اون چشم‌ها، اما توی این تاریکی صدای قلب کوچیکت ناجی قلب من بود... ما می‌رقصیدیم و من هر لحظه بیشتر پیدا می‌شدم... خوب نتونستم به آهنگ گوش بدم چون به چیزی گوش می‌دادم که چشمات میگن... قسمت عجیب داستان اینه که، حق با خواننده بود...
تو هنوز نفهمیدی که من چقدر ..."

میدونی چی درد داره ؟
از چشمایی می‌نویسم که هیچوقت فرصت دیدنشون از نزدیک رو نداشتم .. اره دقیقا چشمای تو
@matiin.69
دیدگاه ها (۰)

"عادت کرده بودم... به اینکه نگاهم کنی به اینکه لمس‌م کنی، به...

May we not be so that they know not to be#Pov #Music

دلم میخواد سیک این آدما رو بزنمولی واقعا اگه چیزی از این روا...

امشب راحت بخوابیم؟ اره بخوابیم#viny

( گناهکار ) ۱۰۳ part بالشت رو گوشه ای پرت کرد و دست تو جیب ش...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط