🍁نه غزل برای خواندن نه صدا برای آواز🍁

نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آواز
نه هوای شعر دارم، نه پری برای پرواز

نه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایم
نه توان پر کشیدن به امید صبح اعجاز

چه به روز آفتاب سر بام ما رسیده است
خبر از طلوع داری؟!!!شب خانمان برانداز

نه ترانه می سرایم که برای او بخوانی
نه نگاه گریه سودی به نگفته های یک راز

نه امید وصل دارم، نه هراسی از جدایی
نه رسیده ام به پایان، نه به سر هوای آغاز

من دل سپرده را از شب رفتنت نترسان
که سپرده ام خودم را به خدای قصه پرداز
دیدگاه ها (۰)

🍁 یقین کردم دل من هم برای خود خدا دارد ....🍁

💔تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت💔

🍁رود اشکم که به دریاچه غم میریزد🍁

🍁شب ناله هایم آسمان را میبرد با خود🍁

یِـک ســآل بَـعـددوپآرتی jkP.1هیچوقت نفهمیدی بخاطر رفتنت من ...

یِـک ســآل بَـعـد دوپآرتی jk P.1 هیچوقت نفهمیدی بخاطر رفتن...

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط