من قلم بودم و او کاغذ

من قلم بودم و او کاغذ...
من می‌نوشتم و او می‌خواند...
هیچگاه قضاوتم نکرد...
سعی بر نصیحت نداشت...
فقط گوش فرا داد...
و او ... با این کار هایش ...
چیزی را که در تمام عمرم به آن نیاز داشتم به من داد...
و من همیشه او را در بزرگ ترین نقطه قلبم نگه خواهم داشت...:)

@adf.xm
زود برگرد
منتظرتم
دیدگاه ها (۱)

آهاین حجم از گشادی و تنبلی محال است...

هعیگشادم پست بزارممن آلبرتم رو میخواممممم

مرسی عجق🥲😙

One part |

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط