نیارد از نگارم کس نشان یا رب چه بدبختم

نیارد از نگارم کس نشان یا رب چه بدبختم !
دگرخوابیده بخت من گمان یا رب چه بدبختم!

کند با من عناد و لج به هر آن چرخِ کج رفتار
قَدم از جور گردون شد کمان یا رب چه بدبختم !

ز اشک وآه و افغانم همه همسایه آمد تنگ
ز بس سیلابِ اشکم شد روان یا رب چه بدبختم !

انیس و مونسم ناله ، به قلبم محنتِ هجران
که کارم گشته روز و شب فغان یا رب چه بدبختم !

طعام از خون دل دارم ، سرشکم شربتم یارب
بهارِعمرِمن گشته خزان یا رب چه بدبختم !

به دنیا عیش و عشرت من نکردم با نگارِ خود
بماند این حسرتم بر دل نهان یا رب چه بدبختم !

مریض بستر عشقم ، ندارم آه درمانی
نمانده بر تنم تاب و توان یا رب چه بدبختم !

دگر عمرم سرآمد از عبث بیهوده موهومات
فنا گردد ، فنایکسر جهان یا رب چه بدبختم!

طبیب عشق من هستی مریض عشق هم "میثم"
شود هردم به تو دردم عیان یارب چه بدبختم...!💔🖤


عیبی یوخ ایندی کی منیم ارزشیم یوخدو سنه بیرگون گَلَسَن گورماغما کی توپراخلار آلتندیام😔🥺
دیدگاه ها (۰)

به کی شکوه کنم از خواری دلکجا ناله کنم از زاری دلندارم من دگ...

کوله باریست پر از هیچ بر شانه ماستگله از دست کسی نیستمقصر دل...

امشب می‌خوانمت ؛ هم آواباتمامے شب بیداران عشق شایدنجوایم راب...

خنده های دلنوازت یاس ایوان منست اخمهای گاه گاهت بغض پنهان من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط