درون قهوه‌خانه با خودم گفتم
که از امروز
فراموشت کنم دیگر
و غم‌های فراوان را
بشویم از دل و 
بسپارمش در گور یادت را
تلخ را با تلخی قهوه بباید شست
دریغ اما
که یادت چون گلی زیبا
برآمد از دل فنجان..
دیدگاه ها (۴)

ج‍‌وری ع‍‌وض م‍‌ی‍‌ش‍‌م ک‍‌ه‍ دل‍‌ت‍‌ون ‍واس‍‌ه‍ خ‍‌وب‍‌ی‍‌ا...

😀😀😀✈️

آخرین پرنده را هم رها کرده ام،اما هنوز غمگینم!چیزی در این قف...

دروصف یاری که وفا نکرد….. ..ای سنگ تو با سینه ویرانه چه کردی...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط