صبح بلند شدم ساعت و نیم بود ات باید دانشگاه باشه ی

_ صبح بلند شدم ساعت ۶ و نیم بود ا.ت باید ۷ دانشگاه باشه یا خدا دیر شد ا.ت خوشگلم قشنگم عزیزم بیدار شو باید بری دانشگاه ۶ونیم
+ چیییییییی بیدار شدم کجا بودیم‌این درس اول این درس اخر مونددهقققق
_ ا.تتت بیدار نشده گریه میکنی هیسس هیچی نیست تو ماشین بخون الان اماده شو سریع
+ باشه ددی سریع رفتم حاضر شدم و سوار ماشین شدیم و درس اخر فیزیک و خوندن و کاملا حفظ شدم‌هورااا خدا فظ ددی
_ خدافظ قربونت برم من
+ رفتم بالا برگه ها رو دادن سوالاش و دیگه نیدونستم‌همه رو نوشتم و اولین نفر دادم و رفتم پایین جیمین منتظرم‌بود ولی پشتش به من بود و حواسش نبود پس از پشت بغلش کردم ددیییییی
اولین نفر برگمو دادم ( این منم خر ذوق )
_ برگشتم‌سمتش افرین قربونت برم‌ بریم ؟
+ اره گونشو بوسیدم و سوار ماشین شدیم
_ 😊
+ این سوک‌ پیش اجوما‌بود جیمینم گفت منو میبره شرکت تو راه بودیم دستم به شدت درد گرفت دست راستم و گذاشتم رو دست چپم دست چپم آسیب دیده بود اخخخخخخخخ آیییییییی
_ ا.ت خوبی چیشد زدم کنار ماشینو ببینم دستتو
ا.ت خون اومده تزش بزار اها وسایل پانسمان و داروهاتو چند تاشو گذاشتم داخل ماشین
رفتم از صندق برداشتم و دستشو پانسمان کردم اشکش دراوده بود از درد بمیرم برات قشنگم
خوبی الان ؟
+ خدا نکنه هقققددی ، اره هقق ددی ممنونم هقق خوبم هقق
_ گریه نکن شیرینم
+😊
دیدگاه ها (۳)

سلام‌بچه ها به احتمال زیاد امروز اگه بتونم ۱ یا دو پارت بتون...

+خب هق بریم‌عمارت هق _ عهه ا.ت + باشه گریه نمیکنم _ افرین ...

+ک..کو..کوک_اوه ببخشید وسط کارتون مزاحم شدم با اجازتون رفع ز...

••🤍⃟❄️••دلم تنگ استبرای کسی که نمیشود او را خواستنمیشود او ر...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط