باز انگار خیالت شده مهمان چه کنم
باز انگار خیالت شده مهمان چه کنم ؟
بی صدا گریه و با دیده ی گریان چه کنم؟
بر نتابید دل از عـشق اساطیری تـو
ندهم قیمتِ سنگینی تاوان چه کنم؟
گرچه فرهاد شدی ، باز ولی شیرینی!
بی تو با خاطره ی (تلخ خیابان چه کنم؟
نه فقط قلــب که جانـان مرا هم بـردی
مانده ام بعد تو با پیکر بی جــان چه کنم؟
درد من درد عجیبی ست که بی درمان است
نیست_ آری _به خدا ، ساده و آسان ، چه کنم؟
باز پاییز شد و مِهر ، مرا داغان کرد
آذری زاده ی من ، با غم آبان چه کنم؟!
خسته از زندگی ام ، تشنه ی مرگی شیرین
نشتابم نَروَم روی به پایان ، چه کنم...؟
#فاطمه_عطایی🎤
#صنم_جان😔😍🎵
#مازندرانی💙
بی صدا گریه و با دیده ی گریان چه کنم؟
بر نتابید دل از عـشق اساطیری تـو
ندهم قیمتِ سنگینی تاوان چه کنم؟
گرچه فرهاد شدی ، باز ولی شیرینی!
بی تو با خاطره ی (تلخ خیابان چه کنم؟
نه فقط قلــب که جانـان مرا هم بـردی
مانده ام بعد تو با پیکر بی جــان چه کنم؟
درد من درد عجیبی ست که بی درمان است
نیست_ آری _به خدا ، ساده و آسان ، چه کنم؟
باز پاییز شد و مِهر ، مرا داغان کرد
آذری زاده ی من ، با غم آبان چه کنم؟!
خسته از زندگی ام ، تشنه ی مرگی شیرین
نشتابم نَروَم روی به پایان ، چه کنم...؟
#فاطمه_عطایی🎤
#صنم_جان😔😍🎵
#مازندرانی💙
- ۱.۸k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط