بغلم کن، یه جور که معلوم نشه زخمامون برای کدوم یکی از ماس؛هم...

نه آینده‌ای برایش مانده بود نه گذشته‌ای؛نه شوقی و نه هراسی، ...

من هنوزم گاهی یواشکی خواب تو را میبینم،یواشکی نگاهت میکنم،صد...

جلو آینه به خودم می‌گفتم : «دردِ تو آنقدر عمیق است که تهِ چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط