رویایی همانند کابوس پارت 43

#arslwan
نشستیم
اشکان=خوب من علیرضا جانو صدا کردم برای معامله چون شرکت دی‌اچ شرکت پولداریه

متین=اوم میدونیم اگ شکرت دی اچ نبودن شرکت اچ اسم نبود

اشکان =یعنی شما همو میشناسید
متین=شناختن نه تا خالا فرصت نشده بود اقای علیرضا از نزدیک ببینم

ارسلان=یه سوال دارم‌اقای علیرضا فکر کنم بودید شرکت دی اچ برای شماست اخه خیلی شرکت موفقیه واسه سن کم شما این غیر ممکنه

علیرضا=شرکت‌عمومه
ارسلان= امکانش هست این عموی موفق و ببینیم؟

علیرضا=فوت شده ولی فکر کنم شما بشناسیدنش چون اخرین لحظه دیدنش

ارسلان=متوجه نشدم

علیرضا= هیچی در کل شرکت‌دی اچ شکرت عموی منه که رسیده به من و منم باید این‌ شرکت به نحو احسنت اداره کنم و اشکان جان به پیشنهاد شرکت اچ اس یعنی شرکت شما رو داد

ارسلان=ما ام بدمون نمیاد با شرکتی شریک شیم‌گه شرکتمونو از بر‌شکستگی نجات داد

علرضا یه نیشخند زد گفت =صد در صد اگ‌میدونستم شرکت شماست اینکارو نمیکردم

متین=پس یعنی میگید ادم خصیصی هستید

علیرضا=هر اسمی میخواید روش بزارید
ارسلان=نظرتون چیه الان بجای اینکه هی تکیه بپرونید سریعا پرونده ها رو امضا کنیم

اشکان=عالیه
بعد رفت‌چن‌تا کاعذ اورد امضا کردیم بلند شدیم

اشکان=خوب شما دیگ شریکید و بهتره یه اسم‌انتخاب کنید واسه این شراکت

ارسلان =اچ دی
علیرضا =اوم
همه موفقت کردن
‌که علیرضا دستشو سمتم دراز کرد گفت= امیدوارم‌ شراکت خوبی داشته باشیم
به دستش نگاه کردم گفتم ممنون مث خودش دستشو نگرفتم رفتم بیرون
دیدگاه ها (۱۷)

ظهر پارت میزارم فعلن خداحافظ(:

تو تنها کسی هسی که همش حمایتم میکنی(:💙 https://wisgoon.com/Ardia.Fan

استوری جدید ارسلان اسلاید دو استوری نیکا

رویایی همانند کابوس پارت 42

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط