به شوخی بهش گفتم ناخدا چی شد که ماهیگیری رو کنار گذاشتی

به شوخی‌ بهش گفتم ناخدا چی شد که ماهیگیری رو کنار گذاشتی و مروارید صید میکنی ؟ یه پوزخندی زد و بهم گفت ،این دریا رو میبینی ؟ بیست سال‌پیش یه مروارید ازم گرفت . تا تموم مرواریداشو ازش نگیرم بیخیال نمیشم. مروارید اسم زنش بود.
دیدگاه ها (۱۰)

خدایا! به دشمنانمان‌ خوشیهای بزرگ عطا کن، تا دست بردارند از ...

هنگامی که در زندگی اوج میگیری،دوستانت می فهمند تو چه کسی بود...

من آرامم‌ فقط کمی بی حوصله‌ام آسمان رویِ سرم سنگینی میکند‌ ت...

از کویت ای ناآشنا، رفتم ز صد حسرت مگر….

بین زمین و آسمون مونده دلم من منتظرم یکی ازت خبر بیارهیه عمر...

game of love and hate(part 30)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط